امیررضاامیررضا، تا این لحظه: 17 سال و 2 ماه و 23 روز سن داره

امیررضا پسر طلا

دندان لق شده!

 امروز گفتی مامان این دندونم یه کم درد میکنه ( اشاره به دندان نیش سمت چب) دست زدم  لق بود. اینقدر ذوق کردییی. راه میرفتی و ژست بزرگا رومیگرفتی و هر یه مدت به من میگفتی مامان خوشحالی داره 7 سالم میشه یه بارم بعد از اینکه در آب معدنی و باز کردی باز هم باژست و صدای کلفت کرده ، گفتی : مامان ببین هفت سالم شده چه راحت این در رو باز میکنم!  بعد هم هر چی میگفتیم گوش میکردی و باز میگفتی چون هفت سالم شده خیلی آقا شدم .. ما هم کلی لذت بردیم که پسرمون 1 سال قبل از 7 سالگی احساس 7 سالگی میکنه   ...
20 دی 1391

شب سال نو میلادی

شب اول سال با زیبایی که اولین بار بود میدیدم گذشت . اینجا از ،خوش شانسی ، همسایه خانه ای شده ایم که توانگری مالی خودش رو در هر مراسمی با اختلاف بسیار زیاد از بقیه نشون میده. آتش بازی شب سال نو هم یکی از اون مراسم بود. اون شب دیگه سنگ تموم گذاشته بودن .دقیقا 1 ساعت قبل 12 شب( تحویل سال) شروع کردند به ترکاندن بمب های آتش بازی که هر کدام حداقل 100 گوله رنگی داشت.  شاید اگر این انفجار ها در جای خاصی مثل مکان عمومی بود اینقدر جالب نبود . اینجا کنار خونه خودمون دیدن اینکه گوله های آتش باصدای خیلی بلند درست بالای سرت منفجر میشن خیلی هیجان داشت . شما که عین اون یکی دو ساعت دستات رو گوشت بود و آخرش گفتی مامان دستم درد گرفت و من دستام و...
18 دی 1391

روزگار ما در تعطیلات سال نو

تعطيلات رسمي اينجا از ٢١ دسامبر آغاز شد. روزهايي كه پر است از آدم تو مراكز خريد. روز هاي پر باران كه حتي لحظه اي زير آن ماندن ، گویی مساوي غرق شدن است !!!!  در اين روز هاي زيبا ما در خانه مانده ايم و هي از باران هاي شديد اينجا تعجب مي كنيم و هي آسمان را كه در هر لحظه به يك شكل در مي آيد خیره، تماشا مي كنيم.  اوج تفريحِ  لذت بخشمون هم شده ديدن گه گداري  سريال حريم سلطان از اينترنت. بگذريم  اما حال و هواي عيد دراينجا با آغاز تعطيلات سال نو غير از تزئینهاي پر زرق و برق  و چراغاني ها،خانواده هايي كه مذهبي ترند و " البته كاتوليك" ٥ مجسمه با دكور هاي جانبي رو كنار خونشون مي گذارن . يكي مجسمه حضرت ...
4 دی 1391
1